عشق خانمان سوز

ساخت وبلاگ

در این مطلب به معرفی دو فیلم میپردازم که وجه تاریک عشق را نشان میدهند. فیلم هایی که عشق در آن چیز زیبایی نیست که به زندگی طراوت میبخشد بلکه چون زنجیری عاشق را در بند میکشد.

مطالب زیر ممکن است بخش هایی از داستان فیلم ها را لو بدهد

innocence 1997

معصومیت

مردی به نام یوسف بر خلاف میلش از زندان آزاد میشود و در هتلی با یک زوج و دختر کوچکشان آشنا میشود...

آدم های این فیلم سردرگم و گرفتارند. در چندین نقطه از آن میبینیم که فردی میخواهد در اتاقی را ببندد، ولی هرچه تلاش میکند در دوباره باز میشود این نماد عشقی است که در دل شخصیت های فیلم افتاده. زوج داخل هتل شامل مردی به نام بَکیر و زنی به نام اعور است. اعور عاشق خلافکاری است که در زندان است. او -خلافکار- در هر زندان آشوبی به پا میکند و از این زندان به این زندان جا به جا میشود و اعور هم به دنبال او به شهر های مختلف میرود و برای تامین خرج و مخارج، به تن‌فروشی روی آورده است؛ حقا که دلی اسیر دارد! بَکیر، عاشق اعور است و هم‌سفر او شده است، ولی همانطور که معلوم است، اعور دلش جایی دیگر گیر است. مهم نیست چقدر جلوی اعور خودش را به زمین و آسمان بزند، چقدر یاری و کمکش کند و سعی کند دستش را بگیرد، اعور دلش جای دیگری است. حقا که بَکیر هم دلی اسیر دارد. در طرف دیگر ماجرا، شوهر خواهر یوسف است.او عاشق زنش است و از خیانت کردنش در گذشته و یکطرفه بودن این عشق در عذاب است و با جنگ و دعوا و کتک سعی در حل این مشکل دارد که صد البته فایده ای ندارد.

در انتهای فیلم، یوسف هم به داخل همان چاهی که بَکیر افتاده بود می‌افتد و عاشق اعور میشود. اعور که اکنون با معشوقه‌ی خلافکارش در فرار است. یوسف هم باید مثل بقیه اکنون این راه بیهوده را برای رسیدن طی کند.

صحنه ی آخر فیلم، پدری را بالای سر جنازه ی پسرش که ظاهرا چند وقتی از مردنش میگذرد نشان میدهد. پدر عاشق فرزندش است ولی چه فایده که او مرده است. "معصومیت" عشق را در این کلمات خلاصه میکند: هی سعی کردی، هی شکست خوردی؛ باشه! بازم سعی کن، بازم شکست بخور. بهتر از قبل شکست بخور.

نمره: 8 از 10

Bullhead 2011

کله‌شق / کله گاوی

فیلم درباره جکی و مشکلاتی که ریشه در اتفاقی در کودکی اش دارند و مزرعه پرورش گاو خانوادگیشان است.

اول از همه کله شق فیلمی است که فکر میکنم بهتر است چشم بسته واردش شوید تا بهترین تجربه را داشته باشید.

جکی در کودکی عاشق لوسیا، دختر یک هورمون حیوان فروش(!) میشود که متاسفانه برادری خول‌و‌چل به نام برونو دارد. جکی برای دیدن لوسیا به محل کار پدرش میرود و یکی از همان دفعه ها، برادر لوسیا، با او درگیر شده و او را اخته میکند. جکی با این درد که او را از بقیه جامعه جدا می‌اندازد بزرگ میشود و سعی میکند جای خالی توپ ها را با هورمون های تزریقی پر کند. ۲۰ سال بعد از آن ماجرا جکی دوباره لوسیا را می‌بیند.

دیدار آنها البته به خوبی تمام نمیشود و جکی را از لبه ی دره ای که تمام مدت در آن بود به پایین می‌اندازد.

​​​​​​جکی قربانی عشق می‌شود. انگار این اخته شدنش نیست که بین او و جامعه فاصله انداخته است، عشقی است که در او افتاد و توانایی رسیدن به آن را نداشت و ندارد. عشقی که شروع تا پایانش برای او چیزی جز درد نبود.

"کله‌گاوی" فیلم ناراحت کننده‌ و تاثیر‌گذاری است ولی متاسفانه بخش های اضافی زیادی به چشم میخورند. این اثر اگر میتوانست متمرکز تر و منسجم تر باشد، قطعا قوی تر از آب در میامد. همچنان، باز هم این فیلم تلخ را از دست ندهید.

نمره: 7.5 از 10

+ نوشته شده در شنبه بیستم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 2:17 توسط آبتین | 

فیلم hard candy...
ما را در سایت فیلم hard candy دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : darkmovies بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 18:59